ملکه تاجدار

        سلام مانترا کوچولوی مامان . چقد این روزا با حال شدی. خیلی خوش می گذره. بزرگ شدی. شیطونیات بامزه شده. یه کلمه با مزه هم می گی:  دگون.  اینطوری dagoon. بعدش بعضی وقتا کلمه رو چند بار تکرار می کنی. می گی  دگون دگون دگون. یه مدل با مزه ای می گی که من وبابایی غش می کنیم. بهت می گم بگو مامانی میی گی دگون . می گم بگو مامانی می گی دگون . همه چی دگون. اینطور موقع ها می خوام درسته قورتت بدم. جدیدا نصف شبتوی خواب بلند میشی می شینی سر جات بعد دستتو دراز می کنی سمت دیوار شروع می کنی به خط کشی دیوار با ناخونات. هر چند اون قسمت دیوار جای خالی نمونده.  داری این خط  کشی ها رو توسعه می دی به قسمت های دیگه دیوار می کشونی. الکی نیست بابات اسمتو گذاشته بچه پلنگ. به منم می گه مامان پلنگ.

  دیروز که داشتم از باشگاه برمی گشتم خونه  مربی ازم پرسید چن تا بچه داری گفتم یه دختر دارم  تاج سرمه . همین . اومدم بیرون با خودم فک کردم راستیا اگه تو نبودی  من همینطوری ملکه بی تاج خونمون بودم. تو منو تاجدار کردی. تو باعث شدی تا آخر عمرم من یه ملکه تاجدار باشم. ازت ممنونم عزیز دلم.همین الان همکارم اومد اداره. پسرش 15 ماهشه. دیروز برده بودنش آزمایش. جوابشو گرفتن. بچه آهن نخورده. الان کم خونی داره طفلی. من با هر مادری می رسم می گم آهن شوخی نیست با هر قیمتی شده به بچتون آهن بدین. می گن برای دخترا مهم تره اما اصلا دختر و پسر نداره . بچه همکارم  پسره. ولی طفلی اینطوری شد، خب خوب می شه اما چرا باید با اینجا برسه. خدا رو شکر که تو آهن می خوری، این برامون یا نعمت بزرگه. همیشه قبل از اینکه شش ماهت تموم بشه نگران بودم مبادا نخوری. اما خدا رو شکر از مولتی ویتامینت همه بهتر می خوریش. نمی دونم در حق کی خوبی کردم  که تا حالا مشکلی نداشتیم. ایشاله تا آخر دو سالگیت همینطوری پیش بره. آمین.

فردا شب مهمون داریم. برای پنجشنبه و جمعه. دوستای من و بابایی . البته خاله فرشته و خاله پرستو هم میان. دوستای خاله پرستو هم هستن. من تدارکاتش رو از دیشب شروع کردم. مطمءنم خوب پیش می ره. فعلا می رم. هر وقت بشه بازم میام می نویسم. عاشقتم.