مانترامانترا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

مانترا

رئیس کل شرها

1394/1/17 11:19
نویسنده : آناهیتا
111 بازدید
اشتراک گذاری

      سلام مانترا کوچولوی من. مانترای شیطون. دیشب برای اولین بار خودم بردمت حموم. قبلا باهات حموم اومده بودم اما اینبار همه کارات رو خودم انجام دادم. چقد شیطونی کردی. زیر شیر آب می خواستی آب رو با دستت بگیری. کلا خیلی شیطونی کردی. به من که خیلی خوش گذشت. دیروز خدا رو شکر خوب غذا خوردی. میوه خوردی. شب هم برات فرنی درست کردم که بابایی امروز بهت بده. خودم هم دیروز فرنی با موز بهت دادم که دوست داشتی. سه تایی خیلی بهمون خوش می گذره . اگه اتفاقای خوب بیفته و انتقالیم درست بشه می ریم نزیک پدرجون و مادرجون. منم خیالم بابت تو راحت می شه. الان بزرگترین دلمشغولی من راحتی و آرامش تواه. تو  که خوشحال باشی منم خوشحالم. بابایی هم خوشحاله. راستی دیروز با سر از روی رختخواب اومدی پایین. اصلا عین خیالت نبود. از دستت کمک گرفتی . دستت رو روی زمین گذاشتی . بعد لیز خوردی اومدی پایین . خدا رو شکر پایه تخت ما کوتاهه. وگرنه خدا می دونست تو چه کارایی می کردی. دیوار رو که با ناخونات خط خطی کردی. زیر صندلی می ری گیر می کنی باید درت بیاریم. دیگه نمی دونم قراره چه معجزاتی از تو ببینیم. دیشب دستت رو همش می کردی توی سوراخ راه آب وان. بعدش سرت رو می آوردی از توی وان بیرون راه آب حموم رو نگاه می کردی. در کل چیزی وجود نداره که تو نخوای ازش سردربیاری. به نظرم تو به اندازه یه زلزله هشت ریشتری شیطونی. منم کلی با شیطونیات حال می کنم. خدا رو شکر که تو  پیش ما هستی. زندگی ما پر رنگ شده. قشنگ شده. ما با تو خیلی خوشبخت تریم.  دلم می خواد حرف بزنی تا ببینم چی توی کله قشنگت می گذره. اونموقع دیگه می خوام  درسته قورتت بدم . الانشم من و بابات خودمون رو کنترل می کنیم که نمی خوریمت.زبان.خیلی دوستت دارم . عشق من و بابایی هستیبغل راستی یادم رفت بنویسم. امروز هشت ماهت تموم شد. رفتی توی نه ماه. داری بزرگ می شیا. 4 ماه دیگه یک سالت می شه. باورم نمی شه. فک کن پارسال این موقع توی شکم من بودی. حالا ماشاله اینقد قد کشیدی.  چشم بهم بذاریم می خوای بری مدرسه. وووووووووووووی. مانترا مدرسه رو بهم می ریزه. مطمئنم حسابی درسخون می شی. چون می دونی که باید کارای بزرگ بکنی. من بهت ایمان دارم.بوس

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان زهره
22 فروردین 94 11:53
سلام آناهیتا جون روزت مبارک خانمی امیدوارم سایه ات 120 سال رو سر مانترا چون باشه آمین[سلام زهره عزیز، منم روز مادر رو به شما تبریک می گم.. آرزو می کنم همیشه خوشبخت و شاد باشید. در کنار خانواده به خصوص آریای عزیز.]
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مانترا می باشد