رئیس کل شرها
سلام مانترا کوچولوی من. مانترای شیطون. دیشب برای اولین بار خودم بردمت حموم. قبلا باهات حموم اومده بودم اما اینبار همه کارات رو خودم انجام دادم. چقد شیطونی کردی. زیر شیر آب می خواستی آب رو با دستت بگیری. کلا خیلی شیطونی کردی. به من که خیلی خوش گذشت. دیروز خدا رو شکر خوب غذا خوردی. میوه خوردی. شب هم برات فرنی درست کردم که بابایی امروز بهت بده. خودم هم دیروز فرنی با موز بهت دادم که دوست داشتی. سه تایی خیلی بهمون خوش می گذره . اگه اتفاقای خوب بیفته و انتقالیم درست بشه می ریم نزیک پدرجون و مادرجون. منم خیالم بابت تو راحت می شه. الان بزرگترین دلمشغولی من راحتی و آرامش تواه. تو که خوشحال باشی منم خوشحالم. بابایی...
نویسنده :
آناهیتا
11:19