مانترامانترا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

مانترا

مهمونی

1394/2/3 9:38
نویسنده : آناهیتا
132 بازدید
اشتراک گذاری

    سلام مانترا کوچولوی شیطون. دیشب رفتیم مهمونی خونه همکارم. دوتا دختر مهربون داره، بزرگن. خیلی محبت کردن. برات بادکنک بادکرده بودن، عروسک خریده بودن واست. اما چون قبلش برده بودمت حموم خسته بودی. با اینحال باهاشون بازی کردی بهت خوش گذشت. مهمونی بردن تو کار سختیه چون اگه فض شلوغ باشه تو اذیت می شی. مخصوصا اینکه هر کی بخواد بغللت که ببوسه. امرو هم خونه ی عمه ی بابایی آش درست میکنن . گفن بیاین بعید می دونم بیم. چون اونجا شلوغه ایت می شی. البته خونشون هم تقریبا نیم ساعت با اینجا فاصله داره. 

اینروزا وضعیت اینترنت خیلی خرابه. بیشتر وقتا قطع و وصل می شه. بهرحال هرچند وقت یکبار میام اینجا می نویسم. فلا اتفاق خاصی نیفتاده تو هم هنوز دندونات بیرون نزده، ایشاله زودتر دربیاد تو راحت بشی. عاشقتم. قلبماچ

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

سارا(عاشقانه های یک مادر
9 اردیبهشت 94 0:16
خدا مانترا کوچولو رو براتون حفظ کنه. چقدر دلم برای هشت ماهگی آتریسا تنگ شده. قدر لحظه لحظه اشو بدونین و لذت ببرین از معجزه اتون[سلام. از اینکه به وبلاگم سر زدین ممنونم. بله حق با شماست. بچه های ما معجزه زندگیمون هستند. منم آرزو می کنم خدا سایه شما و همسرتون رو روی سر بچتون آتریسای عزیز حفظ کنه. ایشاله بزرگ شدن و موفقیتش رو ببینید و لذت ببرید. گوشش هم زود خوب می شه. ]
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مانترا می باشد