مانترا و آنیتا و بهراد
سلام مانترا کوچولوی من. صبح بخیر. همین الان بابایی بهم زنگ زد . بیدار بودی. داروهات رو خورده بودی. انگار حالت داره بهتر می شه. سرفه هات کمتره. اما همچنان آبریزش بینی داری. خب می دونم طول می کشه. اما همین که سر حال باشی کافیه. دیشب برامون یه عالمه آواز خوندی. فک کنم یک ساعت مشغول بودی. منم داشتم برات روبالشی می دوختم . از پنجشنبه شب مهمون داشتیم . عمه آناهیتا با هدا و نینیش آنیتا با پورشنگ و نینیش بهراد اومدن خونمون. مادرجون هم جمعه صبح اومد. تا دیشب خونمون شلوغ بود. کلی بهت خوش گذشت. دوشت داشتی با آنیتا و بهراد بازی کنی. آنیتا الان سه ماه و نیمشه . بهراد هم دو سال و نیم. بهراد با ا...
نویسنده :
آناهیتا
11:00